صمد بدراق نژاد می گوید داستانی که می نویسم براساس امواجی است که دریافت می کنم،
صمد بدراق نژاد می گوید داستانی که می نویسم براساس امواجی است که دریافت می کنم،شاید آن دختر پرستار چنین حرفی نزده است ونگفته باشد،همیشه برای او آرزوی خوشبختی نمودم و همیشه چنین خواهم نمود،او مادر شده است،وبه زبان محاوره درباره او باید گفت،او باید دختر خود را شوهر بدهد نه خودش را،من از امواجی صحبت خواهم نمود که سرنوشت علم وانسان ها را تعقیر خواهد داد،صمد بدراق نژاد معتقد است،امواج علم ودانش درسراسر جهان پراکنده شده است، هرانسانی در وجود خود گیرنده دارد عرفای کبار به این پدیده گوش باطن می گویند،حتی قلب انسان ها وحیوانات گوش دارد،اگر چنین داستانی رابرای پزشک خودومتخصص مغز و اعصاب آقای دکترمنوچهر عماد تعریف کنم اوبه من خواهد گفت،صمد تو بیمار هستی باید درمان شوی،در جواب خواهم گفت من امواجی را از مکان و لامکان دریافت می کنم،حتی اگر شما باور نکنید بارها و بارها گویم امواجی که دریافت می کنم دارای شعور است،این نظریه به ما می گوید اگر صدا شعور داشته باشد، هرعضوی دربدن ما خواص هرچیزی که انسان واقعی دارد،اعضای بدن هم همان امتیاز را دارند و خواهند داشت،این جملات پایه و اساس پزشکی نوینی درکشور ایران وجهان اسلام خواهد شد، به آن می توانیم بگوئیم پزشکی نظری،شاید افرادی بگویند ازچه زمانی این امواج را دریافت می کنید؟زمانی که دانشجو بودم عاشق دلباخته بودم،عشق باعث شد که گوش باطن فعال شو د،آن دختر پرستار را دوست دارم اما دوست داشتن من از احترام است،برای او از خود چیزی نمی خواهم دوست دارم هرگونه امواجی که دریافت می کنم ثبت نمایم،با راست و دروغ آن کاری ندارم،سعی می کنم مطالب قابل استناد و علمی را بنویسم و ثبت کنم،به آن دختر پرستاری علاقه نفسانی ندارم به خودم وانمود کردم او عضوی از وجودم وعضوی از خانواده ام است،من دیگر عاشق او نیستم اما عاشقانه اورا دوست دارم ،این مکانیزم باعث می شود حالت عادی داشته باشم،ازنظر علم روانشناسی این مکانیزم نوعی سرکوب نیاز در وجود من وهر شخصی خواهد بود.
توضیح اول؛
انسان های پاک زود عاشق می شوند.
چرا انسان های پاک زود عاشق می شوند؟
عشق از بارگاه پاکی وزیبایی بود،هر گاه انسان پاکی بیابد آن را می جوید،وهر چیزی اصل خود را می جوید وعشق به انسان های پاک حریص می شود چندانکه درآن حریص تر می گردد.
توضیح دوم؛
هرانسانی بخواهد انسان واقعی،مُسلمان واقعی،مومن واقعی،خدا جوی واقعی شود،وجودی دروجود او نجوا میکند صحبت آغاز می کند، هر قدر درمسیر کمال بیشتر گام بردارد کشمکش های درونی او بیشتر وبیشتر می شود،درهمین حین صداهایی را از محراب درون بر می خیزد وشما آن را می شنوید،بعضی از صحبت های محراب درون از حکمت ومعرفت بود،وبعضی دیگر القای نفسانی وآزار دهنده اما فایده القای نفسانی آن بود که روح خداجوی شما را در این راه محکم واستوار می کند،داستان عجیبیست، به چیزی شبیه نیست،عرفای بزرگ جهان اسلام به صحبت پسندیده وجود هر انسانی القای رحمانی،وبه صحبت های ناپسند وجود شما القای نفسانی می گویند،اما عرفای بزرگ جهان اسلام معتقد بودند،ضمیر پاک هر انسانی با خودش صحبت می کند،درآینده دانشمندان جهان موارد زیادی را از این پدیده کشف خواهند نمود.
درس نامه تفکر فلسفی تحلیلی عقل واحد،مولف محمد عبدالصمد(صمد)بدراق نژاد،انتشارات مختومقلی فراغی(دردست تالیف وچاپ)؛
هر چیزی شعور دارد(قاعده ایرانی درعلم فلسفه)
درس نامه تفکر فلسفی تحلیلی عقل واحد انتشارات مختومقلی فراغی( در دست تالیف وچاپ)
؛
صدا نیز شعور دارد.
درس نامه تفکر فلسفی تحلیلی عقل واحد،مولف محمد عبدالصمد(صمد)بدراق نژاد،انتشارات مختومقلی فراغی(دردست تالیف وچاپ)؛
هر انسانی می تواند جهان دیگری باشد،وجهان های دیگر ایجاد کند.
درس نامه تفکر فلسفی تحلیلی عقل واحد،مولف محمد عبدالصمد (صمد)بدراق نژاد،انتشارات مختومقلی فراغی(دردست تالیف وچاپ)؛
داستان ما داستان جهان بود،وداستان جهان داستان ما بود.
توضیح اول؛
اگر تو در داستان زندگی ات درعشق عاشق بودی داستان آن را می توانی در هر ذره ای بخوانی چندانکه هر ذره ای از عشق ،واله وشیدا بود.
عشق دربین مردم دهقان ترکمن،مولف محمد عبدالصمد(صمد)بدراق نژاد،انتشارات مختومقلی فراغی(دردست تالیف وچاپ)؛
ثنگ عشقینگ ،یورگمیده سویمکلیگی اویا ساقلیا،شون بیلن سویمکلینگی هر وقتدا سانگا آیدیب بیلیارن؛
ترجمه اول؛
عشق تو محبت را درقلب بیدار می دارد،وبا آن می توانم لحظه لحظه دوست داشتنم را به تو شرح دهم.
ترجمه اول؛
عشق تو محبت را درقلبم بیدار می دارد،وبا آن می توانم ،لحظه لحظه دوست داشتنم را به تو شرح دهم.
عشق خود را خوار کردن بود.
عشق خود را حقیر کردن بود.
عشق نیز بیماری بود.
عشق آفت جانی بود،که راحت جان شد.
سامان جهان از عشق وروح بود ،وعقل درآن تدبیر گر.
درس نامه تفکر فلسفی تحلیلی عقل واحد،مولف محمد عبدالصمد(صمد)بدراق نژاد؛
انتشارات مختومقلی فرآغی؛در دست تالیف وچاپ؛
دوستی برایم چنین گفت،آقا صمد شما هزاران نظریه درعلوم پایه ورشته های اصلی مطرح نمودید،،فلسفه روح،عقل،وعشق چیست؟
درجواب گفتم هزاران تعبیر دارد،اما درمختصر واژه ای می توان چنین گفت؛
روح حضور خدا درمابود،عقل اراده خدا درما،وعشق زندگی خدا با،ما بود.
درس نامه عرفان عملی ونظری،مولف محمد عبدالصمد(صمد)بدراق نژاد،انتشارات مختومقلی فراغی(در دست تالیف وچاپ)؛
مجموعه تصانیف ی سرودم با عنوان خدای عاشق وخدای معشوق، با عنوان بهار زندگی کجایی؟زمن جدا کجایی؟در وصف هجران معشوق وسوز دل از آن.
بهار زندگی کجایی؟
زمن جدا کجایی؟
زتو بسی سرگشته ام
از فغان دل ببریده ام
غم دل پرورده ام
زمن جدا کجایی؟
ازعشق تو دیوانه ام
رنج دل بس دیده ام
بهار زندگی کجایی؟
زمن جدا کجایی؟
به هر سو تو را نگرم
کجا تو را بجویم؟
بهار زندگی کجایی؟
زمن جدا کجایی؟
فُرقت تو دردلم
اقبال تو در کفم
یاد تو درسینه ام
زمن جدا کجایی؟
بی تو در محنت بسیارم
ندارم چاره ای در کارم
بهار زندگی کجایی ؟
زمن جدا کجایی؟
درس نامه عرفان عملی ونظری ،تصنیف بهار زندگی کجایی ،زمن جدا کجایی،با آخرین ویرایش والحاقات ،مولف محمد عبدالصمد(صمد)بدراق نژاد،انتشارات مختومقلی فراغی(در دست تالیف وچاپ):
عمریمنگ یازی نیرده سن؟
مندان آیری نیرده سن؟
سن سیز باشیم چاشیا
یورگیم کوپ آغیریا
هجران اودی توتشیا
مندان آیری نیرده سن؟
ثنگ عشقینگدا دالی من
کوپ آغیرلری چکمیش من
عمریمنگ یازی نیرده سن؟
مندان آیری نیرده سن؟
هریانا باقسیم دیدام دا سن
دیدام دا سندن باشغا یوق اکن
عمریمنگ یازی نیرده سن؟
مندان آیری نیرده سن؟
یوق لیغینگ یورگیمی قسیا
اقبالینگ الیمدان چقیا
یادینگ یورگمدا قالیا
مندان آیری نیرده سن؟
سن سیز کوپ چکریم
یوق دیر هر ایشدا چارام
عمریمنگ یازی نیرده سن؟
مندان آیری نیرده سن؟
عشق به مخلوق نیز عشق به خدا بود.
عشق به مخلوق ،عشق به خدا ست.
دوست داشتن انسانها .دوست داشتن خدا بود.
انسان عاشق خداست.
توضیح اول:
انسان عاشق در عشق وعاشقی با خدا دریک صفت بود.عاشق ومعشوق خدا ست.(هجران چه کار دارد؟هجران کجاست؟)
عشق کافر ومُسلمان نمی داند.
توضیح اول:
در دین عشق کافر ومُسلمان در یک کیش بودند.
انسان ها شبیه هم عاشق می شوند،اما شبیه هم عشق را درک نمی کنند.
فرهنگ عاشقانه های ترکمن(با تاکید بر عشق بین مردم دهقان ترکمن)،مولف محمد عبدالصمد (صمد)بدراق نژاد،انتشارات مختومقلی فراغی(دردست تالیف وچاپ)؛
سانگا سوز بریارن،همیشلیک سنی قووریان(همیشلیک سنی سوییان)؛
ترجمه اول؛
به تو قول می دهم تورا برای همیشه دوستت داشته باشم.
ترجمه دوم؛
تو را قسم برای همیشه دوستت خواهم داشت.
ترجمه سوم؛
سوگند می خورم تو را برای همیشه دوست خواهم داشت.