شرح و بیان بیلی بولماسا
بسم الله الرحمن الرحیم
آراء و اندیشه های مخدوم قلی فراغی از دیدگاه قرآن و احادیث نبوی (۱۱)
(با همکاری بنیاد فرهنگی نظریۀ همگرایی تمدن ها)
تحقیق و بررسی : حافظ اراز محمد آخوند یمرلی
شرح و بیان شعر : بیلی بولماسا (فراغی)
(صفحۀ ۶۴ ،۶۳ نسخۀ قاضی)
مضمون : وصف یار ، عشق یار ، بی یاری ، وصف پهلوانان ، خیر و سخاوت ، اوضاع آخر زمان .
فهرست مطالب :
۱ـ نفخ صور (دمیدن به شیپور) بار اوّل
۲ـ نفخ صور بار دوّم
۳ـ خبر از مسخ ارزش ها
“بیلی بولماسا”
هر کیم سولوو من دییر، اۏلماز اعتبار
سنبل ساچی ، قیلچا بیلی بۏلماسا
سۇلۇو suluw= آوادان ، گؤرمه گی ، گؤرک لی ، گؤزل
دییر diýr= دیسه
اۏلماز اعتبار olmaz ygtybar= اینام ادیب بولماز
سُنبُل sünbül= بیر نوع گُل بریان آووادان اوتلاردان دیرکه ، اونونگ چیقاریان گُلی نینگ آوادان شکلی ، گلشیک لی رنگی و یوقیملی ایسی بار .
سُنبُل ساچ sünbül saç= موی سنبل ، کنایه از زلف معشوق ، از گلها آنچه در خوشبویی و شکل ، ترکیب زلف خوبان را دارد ، سنبل است .
سنبل زلفت زیکدیگر پریشان می شود
هر گرفتاری به شاخی آشیان خواهد گرفت (صائب تبریزی)
سنبل ، که در ادب فارسی ، به معنی موی و زلف است . گیسوی سیاه و بلند و گاه مجعّد که آن را بیشتر به شب و مشک و کمند و چوگان و سنبل تشبیه کرده اند . (پژوهش های ادب عرفانی)
قلم قاشلی، بادام قاباق
ساچلاری سُنبُله منگزأر
زلف لرینه اۇرۇپ شانا
منی اۏل قیلدی دیوانا (فراغی)
بیلی قیلچا= مُو کَمَر ، کمر باریک ، کسی که کمری سخت باریک دارد . کمر معشوق از باریکی به موی تشبیه شده است.
کؤین یۏق دنیاده منچه
دیدار گؤرمک یۏق دۏیینچا
دیشلری دُرّ، آغزی غُنچا
بیلی اینچه ــ قیلا منگزأر (فراغی)
………………………… …………
یۆرک لری آت باشی دک باتیرلار
خاتینچا یۏق آت – یاراغی بۏلماسا
یورک = قلب ، دل .
آت یورک at ýürek= باتیر ، قورقمازاق ، نترس و دلیر
باشی دیک başy dik= سربلند
دَک dek= تکین ، یالی ، منگزش ، مانند ، شبیه
باتیر batyr= یۆرکلی ، قورقمازاق ، ادرمن ، قورقوزیان ، شجاع ، دلیر
خاتین hatyn= خاتون ، عیال ، زنانه ، زن ، خانم ، (جنس مؤنّث) .
آت – یاراغ at-ýarag= اسب و سلاح ، تجهیزات سواره نظام ، ساز و برگ نیروی سواره نظام .
این مصراع را می توان با دو حالت خواند :
یۆرک لری آت ، باشی دیک باتیرلار
یۆرک لری آت باشی دَک باتیرلار
………………………… ………………………… …………
نألری گورهجک دیر بو شوم کؤنگۆللر
خزان اورسا، سۏلار آچیلان گُللر
نألر/ نألری näler/ näleri= نأمه لر، نأمه لری . نأمه زات : هایسی زات ، چه چیز
شوم şum= اربت ، یاقیم سیز ، یامان ، آیاغی آغیر ، بدیمن
خزان hazan= گۆیز فصلیندا باغ لارینگ یاپراق لاری دوکولیان و اکین لری ساویق اوریان آی لاری ، پاییز
سۏلار/ سۏلماق solar/ solmak= رنگکی گیتمک ، رنگکی اؤچمک ، قوریماق ، خشک و پژمرده شدن
………………………… ……
باغ ایچره سایراشان شیدا بلبللر
تۏرغایچا یۏق، قۏنار گلی بۏلماسا
ایچره içre= ایچینده ، در میان
تورغای torgaý= چیرلاغا منگزش سایرایان قوش ، پرنده کوچک بیابانی و تیز پرواز ، چکاوک کاکلی .
………………………… ………………………… ………………
سؤزلهسنگ، هر یانا اؤوسر بو دیللر
آرقا دان یل اؤسسه ، شوولار شماللار
یان/ یانا ýan/ ýana= طرف/ طرفا ، اوغور ، سمت و جهت
اؤوسر / اؤوۆسمک öwser/ öwüsmek= (در اینجا به معنای) تغییر یافتن، در ثبات نبودن
آرقا arka= پشت ، پشت سر ، عقب
یَل ýel (در ترکمنی معنای آن) = بادی است که از شمال şemal تندتر میوزد، پس میتوان «شمال» را بادی که یواش میوزد معنی کرد.
شمال şemal= چالاجا اؤوۆسیأن یل ، باد خفیف ، نسیم باد ملایم
شمال در اینجا جهت شمال نیست بلکه نوعی باد هستش که (از یل) خفیفتر میوزد.
سؤزلهسنگ ، هر یانا اؤوسر بو دیللر=
مفهوم بیت این است که در صورت لب به سخن گشودن ، تغییر و جَوَلان زبان ناآرام را به هر طرف ، می خواهد گوشزد کند .
آرقا دان یل اؤسسه ، شوولار شماللار=
اگر باد از پشت سر بوزد نسیم هم دارای صدا خواهد بود. (احتمالا اشاره به پشت سر کسی حرف زدن دارد که بعدها هم آزار آن غیبت ، دل و وجدان انسان مؤمن را ناآرام و اذیت میکند).
………………………… ………….
یاشیلباش سۏنالار، قازلار قارقیلدار
حالی خراب دۆشر کؤلی بۏلماسا
یاشیلباش ýaşlbaş= قاناتلارینینگ اۆستی بویونلاری نینگ یوزی یاشیل اؤوسۆپ دوران آوادان اؤردک ، نام یک نوع اردک زیبا می باشد.
سونا = پرنده ، اؤردگینگ ماکیانی ، اردک ماده
قاز/ غاز gaz= یاسسی چۆنت لی ، قیسغا آیاق لی ، اؤزین بویون لی سوودا یؤزیان اوللاقان آق قوش
قارقیلدار garkyldar= قارقار یا غارغار کردن ، منظور همان سر و صدا کردن است .
کؤل köl= سو ییغنالیان یَر ، تالاب ، برکه ، آب ایستاده
………………………… …………
۱ـ نفخ صور (دمیدن به شیپور) بار اوّل
زمانی که عمر دنیا به اختتام رسید و خداوند خواست که دیگر زنده جانی در جهان باقی نماند ، مسئول صور (اسرافیل) به صور می دمد در نتیجه همگی جز آنانی که خداوند خود خواسته است ، می افتند و ارواح شان قبض می گردند . الله جلّ جلاله می فرماید :
وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِيَامٞ يَنظُرُونَ ٦٨ (زمر)
[در آستانۀ قیامت ،] در «صور» دمیده میشود ؛ آنگاه هر کس که در آسمانها و در زمین است ، مدهوشِ مرگ خواهد شد ـ مگر كسى كه الله بخواهد ؛ آنگاه بار دیگر در آن دمیده میشود و ناگهان [همه از مرگ] برمیخیزند و چشمبهراه [فرمان پروردگار] هستند.
۲ـ نفخ صور بار دوّم
سپس اسرافیل را به گرفتن صور مأمور می سازد و تمامی ارواح را در هر جایی که هستند ، به حضور فرا می خواند . ارواح مسلمین روشن و منوّر، و ارواح دیگران تاریک و مظلم حضور می یابند . خداوند همه را می گیرد و در صور می اندازد . سپس به اسرافیل دستور می دهد که نفخ دوّم یا دمیدن صوربرای بعث بعدالموت را اجرا نماید . اسرافیل به صور می دمد در نتیجه تمامی ارواح همانند زنبورهای عسل ، خلای بین زمین و آسمان را پُر می سازند . در این حال خداوند فرمان می دهد که هر روح به جسدش باز گردد . ارواح به سراغ اجساد به داخل زمین می روند و از طریق دماغ همانند زهر که در جسم سرایت می کند ، به تمام جسد نفوذ می کنند . (دانستی هایی از عالم آخرت ، ابوحامد بلخی)
آخر بیر گون بولار آخر زمانی
اسرافیل صوُر چالسا ، بولار زمانی
………………………… ……
قیرغی گؤرن قوشلار آلماز آوونی
قوش قاناتی، تۆی، قویروغی بۏلماسا
قیرغی gyrgy= باز (پرنده ای است شکاری) {در فارسی نیز قرغی میگویند}
قوش guş= الده ساقلانیان و آوا سالینیان ییرتیجی قوش
قویروق guýruk= قوریق ، قوروق ، دُم .
………………………… …….
قوشلار اوچا بیلمز قویروق – قاناتسیز
عاشق یارا یتمز دادی - فریادسیز
………………………… …………
بیر بدو خانه زاد بۏلار سیاق سیز
قویروغی ، کأکیلی ، یالی بۏلماسا
بدو = مۆنۆلیان و چاپیلیان گۆیچلی تخم آط ، اسب اصیل
بدو خانه زاد = اسب اصیل
بۏلار سیاق سیز = یعنی گورنوش و صفتی گلشیک سیز بولار.
کأکیل = کاکل ، مانگلای ساچی ، موی سر
یال = یال ، موی گردن اسب
………………………… …………
آخر زمان بۏلسا ، شیخدان پأل قاچار
کلامینگ یۆزۆندن خط قالمای اؤچر
۳ـ خبر از مسخ ارزش ها
يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى
روزگاري بيايد که در ميان مردم از قرآن جز نشانی [خواندن و قرائت] ، از اسلام جزنامی باقی نخواهد ماند، در آن زمان مساجد از حيث بنا و ساختمان معمور و آباد است، اما از جهت هدايت و معنويت خراب و ویران است (مسلمانان به اسم اسلام و قرآن اکتفا ميکنند و رفتن به مساجد هم جنبه تشريفات به خود ميگيرد در صورتي که اسلام و قرآن بايد در متن زندگي آنان حاکم باشد.) (نهج البلاغه ، قصار۳۷۰، شرح الامام محمد عبده)
………………………… ….
یابانداقی سووسوز آریغا اۏغشار
هر کیمینگ سخاوت-خیری بۏلماسا
یابان ýaban= میدان ، چؤل ، صحرا
آریغ/آریق aryk= یاپ ، نهر
اۏغشاماق ogşamak= منگزه مک ، شبیه بودن
………………………… ….
باشینگ قۏشما قدر بیلمز بدذاتا
قۏشسانگ قۏشغول باشینگ بیر اصلزادا
قۏشماق goşmak= أسگرمک ، سانا قۏشماق ، بیله لیکدا گزمک ، همراه بودن
بدذات betzat= بد اصل ، زاندی یامان ، اصل سیز ، بی اصل و نسب
اصلزادا asylzada= اصیل ، با اصل و نسب
………………………… ………….
بیر یاغمازاق بولدا منگزأر هوادا
هر کیشینینگ همّت، خیری بۏلماسا
یاغمازاق ýagmazak= یاغمایان ، یاغماجاق
مفهوم بیت : کسی که دارای همّت و خیر و احسان نباشد ، همانند ابری است در آسمان که نمی بارد .
………………………… ………..
مخدومقلی، بیلدینگ مونداغ زمان دیر
حألأ سودی بۏلسا، سۏنگرا زیان دیر
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.