علم لدنی در بیان فراغی

تحقیق : حافظ اراز محمد آخوند یمرلی
آرا و اندیشه های حضرت مختوم قلی فراغی«رضی الله عنه ورضوا عنه» از دیدگاه ، نظریه ها و قوانین علمی؛
انتشارات مختوم قلی فراغی؛
مولف؛ محمد عبدالصمد(صمد)بدراق نژاد؛
سوزیم قیسغه ،شرحی کوپ؛
ترجمه؛ سخنم کوتاه، شرح آن بسیار
توضیح اول؛ طبق اصل جایگشت وترکیب بی نهایت حروف،در ریاضیات الهی،هر کلمه بی نهایت معنی دارد،میلیارد ها کتاب در زبان ها و اقوام ملل از ،۲۸یا ۳۲حرف مشتق شده است،باپیروی از قواعد و دستور زبان ملت های مختلف،
توضیح دوم: حضرت مختوم قلی فراغی ،درنظریه ها،و ذوق هایش هم فیلسوف دانشمند است وهم مرشد دینی
توضیح سوم؛ ارزش یک سخن از نظر مختوم قلی فراغی برابر با بی نهایت است،دراین باره چنین می گوید،سخن خوش بی پایان است.
توضیح چهارم؛
از نظر فلاسفه پیشا سقراطی،همان گونه که اندیشه وحکمت آغاز وپایانی ندارد،در اندازه نیز همیشه بی کران می باشد.
توضیح پنجم؛
از نظر فلسفی چیزی که همیشه است در جوهر بی کران می باشد،علوم مسبوق به زمان نمی باشند.
توضیح ششم؛
قوانین ترمو دینامیک ،براساس قواعد و دستور زبان ملل،نقض نمی گردد ودر سراسر گیتی دگرگون نمی شود،صامت ،الف،ب وج،دوبار درکنار هم قرار نمی گیرند اگر چنین شود معنی از آنها،متبادر نمی شود،علت آن بود که با قوانین ونظم حاکم بر جهان هم خوانی ندارد،مانند،بب،ججج،ااا
توضیح هفتم؛
در همه اشعار، شاعران آسمانی جهان، قوانین ترمودینامیک نقض نمی گردد، یعنی یک بیت دوبار، در یک معنی تکرار نمی شود.
توضیح هفتم؛
در علوم انفورماتیک وکامپیوتر ،هم قوانین ترمودینامیک نقض نمی گردد، ما در شبکه جهانی اینترنت ، بی نهایت می توانیم ،وب ایجاد کنیم اما بدون تکرار، و در صفحه کامپیوتر ، نمی توان دو عدد ، نیو فولدیر ، هم نام ایجاد کنیم و داشته باشیم.
سلسله مقالات فرهنگ قرآنی و اسلامی فراغی (4)
(با همکاری بنیاد فرهنگی نظریه همگرایی تمدن ها)
تحقیق : حافظ اراز محمد آخوند یمرلی
حضرت موسی(علیهالسلام) یكی از پیامبران اولوالعزم که از جانب خدا بر قوم بنی اسرائیل مبعوث شد ، كه نام مباركش 136 بار، در قرآن مجید آمده است . و کتاب آسمانی او تورات بود ، موسی در لغت قبطیان از دو جزء تشكیل شده ، یكی «مو» به معنای آب و دیگری «سی» به معنای درخت ، چون صندوق [همان صندوقی كه مادر موسی (علیهالسلام) وی را در آن قرار داده و به رود نیل سپرد]وی در كنار درختی در داخل آب به دست آمد ، او را موسی نامیدند . و نام مادرش «یوكابد» است . و لقب «كلیم الله» به خود گرفت ، چون خداوند بدون واسطه ، با او سخن گفت . و در داستان زندگی او و حاکم زمانش فرعون ماجراهایی رخ داده که بنا بر آیات قرآن در برخی از آنها امثال و تعابیر و تلمیحاتی وجود دارد .
***
حضرت موسی علیه السلام از قوم بنی اسرائیل بود که در مصر به دنیا آمد و مادرش او را به دلیل ترس از فرعون در صندوقچه ای گذاشته و در رودخانه ی نیل رها کرد تا این گونه فرزند خود را از خطر فرعون حفظ کرده و او را سالم نگه دارد. بر حسب اتّفاق ، آسیه زن فرعون صندوقچه ای را را پیدا کرده و از آنجا که آسیه صاحب فرزند نمی شد با دیدن کودک ، خوشحال شده و احساس کرد که خدا آن بچه را برای او فرستاده است. بنابراین تصمیم گرفت که آن بچه را به فرزندی گرفته و مطابق میل خود تربیت کند . او این موضوع را با فرعون در میان گذاشت و فرعون نیز قبول کرده و تصمیم گرفتند که نام آن نوزاد را موسی گذاشته و از او نگهداری کنند . سرانجام تصمیم گرفتند که دایه ای پیدا کنند تا به آن نوزاد شیر داده و از او نگهداری کند . وقتی مادر حضرت موسی علیه السّلام این خبر را شنید به قصر فرعون رفته و خود را به عنوان دایه معرّفی کرد و از آنها درخواست کرد که نوزاد را به خانه ی خویش برده و پس از به پایان رسیدن دوران شیر خوارگی او را به فرعون و همسرش بازگرداند .
وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِيهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَيۡهِ فَأَلۡقِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحۡزَنِيٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيۡكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ٧ فَٱلۡتَقَطَهُۥٓ ءَالُ فِرۡعَوۡنَ لِيَكُونَ لَهُمۡ عَدُوّٗا وَحَزَنًاۗ إِنَّ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَجُنُودَهُمَا كَانُواْ خَٰطِِٔينَ ٨ (قصص)
و به مادر موسی الهام کردیم که : « او را شیر بده و هنگامی که [از آسیب فرعونیان] بر او ترسیدى ، او را [در جعبهای بگذار و] به رود [نیل] بینداز و نترس و اندوهگین نشو [زیرا] قطعاً او را به تو بازمیگردانیم و از پیامبران قرار میدهیم».[پس از اینکه مادر موسی چنین کرد ،] خاندان فرعون او را [از آب] گرفتند ، تا سرانجام [سالها بعد ، این فرزند بنیاسرائیل] دشمن و [مایۀ] اندوهشان گردد . به راستی که فرعون و هامان و سپاهیانشان گناهکار بودند.
کافرلره سلطان اوغلان چاغِنده بِراوده یولوقغان دوست فِراقنده
*
دوست اولوپ اللّهینا، دوشمان الینده ساقلانان
…………………………………………….
شعیب علیهالسّلام از موسی علیه السلام ، درخواست کرد در قبال ازدواج با دختر وی برای مدت هشت یا ده سال ، چوپانی کند. قَالَ إِنِّيٓ أُرِيدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِي ثَمَٰنِيَ حِجَجٖۖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا فَمِنۡ عِندِكَۖ وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَيۡكَۚ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ٢٧
[پیرمرد به موسی] گفت: «میخواهم یکی از دو دخترم را به همسریات درآورم ؛ به این [شرط] که هشت سال برایم کار کنی ؛ و اگر [این کار را] تا ده سال ادامه دهی ، لطف و محبتی از سوی توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم . ان شاء الله مرا شایسته [و نیکوکار] خواهی یافت». موسی علیهالسّلام به چوپانی برای شعیب علیه السلام ، به مدت هشت یا ده سال مختار بود “فان اتممت عشرا فمن عندک” یعنی اگر این هشت سال را به اختیار خودت به ده سال رساندی ، کاری است که خودت زاید بر قرارداد کرده ای ، بدون اینکه ملزم بدان باشی. حضرت موسی علیه السّلام نیز این پیشنهاد را قبول کرده و به خدمت نزد او مشغول شد. ابن عباس گفته است : مدت « اتم » و « اکمل » یعنی ۱۰ سال را به پایان رساند . موسی علیهالسّلام در حال چوپانی به رسالت ، مبعوث شد.
عصاسین گؤتریپ قولا موسی قویون باقیپ گچدی
*
باقدی قوینۇن شعیبینگ یدی ییل موسی کلیم
خدای عزوجل در سوره ی طه آیه ی ۱۷-۱۸ فرموده است :
وَمَا تِلۡكَ بِيَمِينِكَ يَٰمُوسَىٰ ١٧ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيۡهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مََٔارِبُ أُخۡرَىٰ ١٨
و ای موسی ، آن چیست به [دست] راستت؟» او گفت : «این عصای من است ؛ بر آن تکیه میکنم و با آن برای گوسفندانم [برگ درختان را] فرومیریزم و کارهای دیگری [نیز] با آن دارم [که برآورده میکنم].
عصای موسی در عربی و فارسی ، مثل پرخوری و زود بلعیدن است. برخی گویند عصای موسی کنایه از چیزی سحر آمیز است و اشاره به معجزات جاری شده با آن عصا دارد . (فرهنگ امثال و تعابیر قرآنی ، ص ۶۱۱)
تبدیل عصا به اژدها و پل
فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ ٦٣
: به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن» ؛ [هنگامی که عصایش را زد ، نیل] شکافته شد و هر بخشی [از آن ،] همچون کوهی بزرگ گشت.
فَأَلۡقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ ٤٥
: سپس موسی عصایش را افکند ؛ ناگهان [به اژدهایی تبدیل شد و] آنچه را به دروغ ساخته بودند بلعید.
قانی موسی کلیم ، معجز عصاسی گاهی کؤپرۆک، گاهی ییلان گچیپدیر
کجاست موسی کلیم الله ؟! با آن عصای معجزش ، که گاهی بصورت پل و گاهی بصورت مار[اژدها] تغییر شکل داده ، او نیز از این دنیا رخت بربست .
***
چوب موسی نی جهانخوار مار اَدَن رَبِّم جَلیل
خداوند جلیلی که چوب [ناچیز] موسی را ، به ماری عظیم و جهانخوار تبدیل نمود .
براساس روایات ، پس از آن که مدت ده سال خدمت حضرت موسی (ع) در نزد حضرت شعیب (ع) پایان یافت ، در وقت ترک ایشان فرمود : یا شعیب ؛ عصایی از تو می خواهم که با من باشد ، زیرا عصاهای پیغمبران همه ، به شعیب (ع) به ارث رسیده بود و در نزد او نگهداری می شد.
در پی این درخواست شعیب (ع) فرمود که داخل خانه شو و یک عصا بردار . چون حضرت موسی (ع) داخل شد به ناگهان عصای نوح و ابراهیم (ع) حرکت کردند و در دست ایشان قرار گرفت و چون آن عصا را به نزد شعیب (ع) آورد ، شعیب (ع) گفت : این را برگردان و عصایی دیگر را انتخاب کن . چون موسی (ع) آن عصا را بازگرداند و در میان عصاهای دیگر گذاشت و خواست که عصای دیگری را بردارد ، باز همان عصا حرکت نمود و در دستش جای گرفت و این اتفاق تا سه مرتبه تکرار شد! شعیب (ع) چون این ماجرا را مشاهده نمود گفت : ای موسی ؛ این عصا را ببر ، زیرا که خداوند این عصا را مختص تو قرار داده است. (تاریخ پیامبران، ج 1: 603؛ قصص الانبیاء، راوندی: 152)
حضرت شعیب علیه السلام گفت : که این عصای حضرت علیه السلام می باشد و به هر کس بیافتد او پیغمبر خواهد شد و به دخترش گفت شاید همسرت پیامبر بشود بعد از آن حضرت شعیب (ع) گفت : ای موسی گوسفندان را به فلان چراگاه نبر ، آنجا مکان اژدها می باشد و هر کس به آنجا برود می میرد ، اما حضرت موسی علیه السلام گوسفندان را به همان چراگاه برد و عصایش را نیز در پیش خودش گذاشت و خوابید ، در آن موقع اژدها قصد گوسفندان را کرده بود که همان عصای موسی یک دفعه اژدها شد و آن اژدها را با خودش بلعید و باز مثل قبل عصا شد و در جایش ماند ، حضرت موسی (ع) این اسرار را دید شاد و خرم شد . ( صفحه ۳۳۲و۳۳۳ قصص الانبیاء « نور سلطان » . مؤلف : ربغوزی . مترجم : رجب محمد ادای از بندر ترکمن ـ ) (۱)
اسم آن عصا را لعبه می گویند ، به رودخانه نیل که می انداخت برایشان پل می شد . (همان ، ص ۳۳۴)
ویژگی هایی خارق العاده این عصا! درباره ی ویژگی های خارق العاده ی عصای حضرت موسی (ع) ثعلبی طی روایتی می نویسد : عصای حضرت موسی دو شعبه داشت و در پایین دو شعبه اِنحنا داشت و در تَه آن آهنی بود و چون موسی در بیابانی وارد می شد و در آن نوری وجود نداشت ، از دو شعبه ی آن نوری ساطع می شد که تا جایی که چشم کار می کرد را روشن می کرد و چون محتاج به آب می شد عصای خود را داخل چاه می کرد و آن طولش بسیار می شد ، به قدر چاه ، و دلوی (سطل آب) در سرش بهم می رسید و به وسیله ی آن آب بیرون می آورد ، و چون هنگامی که به طعام نیازمند می گردید عصای خود را بر زمین می زد ، پس از زمین آنچه او نیاز داشت برای معاشش بیرون می آمد ، و چون درخواست میوه می نمود ، آن را در زمین فرو می برد و در همان ساعت درختی می شد و از آن میوه حاصل می شد ، و چون از راه رفتن خسته می گردید بر آن سوار می شد و عصایش او را برمی داشت و به هر جا که موسی می خواست او را می برد و او را راهنمایی می کرد ، و چون می خواست از نهر بزرگی عبور کند عصا را بر نهر می زد تا راه برای او گشوده می شد . (عرائس المجالس: 176)
………………………………………………………………………………..
(۱) قابل ذکر است : که بنا به گفته ی مخدومقلی شناسان معاصر از جمله : استاد نور قلیچ فداکار در مقاله «تأثیر قصص الانبیاء در آثار مخدومقلی فراغی» ، اذعان داشته اند که از آثار وی و قراین دیگر احتمال می رود مخدومقلی از قصص الانبیاء ربغوزی که به ترکی نیز بوده بیشتر بهره برده است . زیرا تشابهاتی بین اشعار فراغی و برخی از نظم و ابیات و اصطلاحات که در لابلای داستانها در قصص الانبیاء ربغوزی آمده وجود دارد . والله اعلم ! (کتاب نقش دل ، مجموعه مقالات همایش فراغی ، صفحه۱۸۹)
« طور» به معنی کوه است ، کلمه « طور » ۱۰ مرتبه درقرآن مجید آمده است ،
طور به معنی نزدیک شدن نیز هست ، (واللهِ لا اطورُ بِهِ ـ به خدا به او نزدیک نمی شوم .) « طور » محل نزدیک شدن موسی (ع) به خداوند بوده است . (فرهنگ مبین ، صفحه۳۹۵)
این کوه از مشاهیر جبال جهان است و موسی پیغمبر علیه السلام در آنجا نور الهی را بر سر درخت دید و شرف تکلیم یافته و با خدا مناجات کرد و به پیغمبری رسالت یافت .
طور داغیندا مسکن توتان اول موسی کلیم الله دیر
مراد از« طور سَینا » که در آیه ی ۲۰ سوره مؤمنون و طور سینین در آیه ی ۲ سوره تین آمده ، جبل موسی یا به اصطلاح معروفتر کوه طور است . و منظور از « طُوی » نیز که در سوره طه (۱۲) و نازعات (۱۶) آمده ، نام بخشی از صحرای سینا است .
باریب راز آیدیشان سِینا داغنده طور و موسی کلیم الله حقی اوچون
بیابانی که حضرت موسی علیه السلام در آن بود ، بیابان طور و قسمت جنوبی بیت المقدس بود . موسی از دور آتشی را دید که شعله ور است ، پس خانواده خود را متوقف کرد و گفت ؛ می خواهم به طرف آتش بروم تا پاره ای آتش را به سوی شما بیاورم . موسی به طرف آتش روان شد. چون نزدیک شد درخت سبزی را دید که نورانی است و از آتش شعله ور است . نزدیک رفت تا مقداری از آن گرما را نزد همسرش ببرد ، اما هر بار از هجوم نهیب آتش به عقب رفت . تا این که صدایی از میان درخت به گوش موسی (ع) رسید.
فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِيَ يَٰمُوسَىٰٓ ١١ إِنِّيٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى ١٢ وَأَنَا ٱخۡتَرۡتُكَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا يُوحَىٰٓ ١٣ إِنَّنِيٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِي وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ ١٤ إِنَّ ٱلسَّاعَةَ ءَاتِيَةٌ أَكَادُ أُخۡفِيهَا لِتُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا تَسۡعَى
ندا داده شد : « ای موسی ! این منم پروردگار تو ، پای از کفش خویش بیرون آور که تو در وادی طور هستی و من تو را برگزیده ام . پس به آنچه وحی می شود گوش فرا ده ، منم خدایی که جز من خدایی نیست . پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار . قیامت فرا رسنده است . می خواهم آن را پوشیده دارم تا هر که به موجب آنچه می کوشد جزا یابد».
این سؤال و پاسخ به همین مقدار پایان نپذیرفت. چون سؤال حق تعالی مقدمه وحی رسالت بود و شاید می خواست تا موسی را برای دیدن معجزه شگفت انگیز خویش آماده سازد .
طور داغی دییر، دۆشر یولا راز آیدیشار خدا بیله
*
مشاهده آتش در ناحیه کوه طور از سوی موسی علیهالسلام و حرکت موسی علیهالسّلام به سمت آتش در کوه طور، به امید پیدا کردن راه و آوردن آتش جهت گرم شدن همسر و فرزندان :
فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ ٢٩
هنگامی که موسی [آن] مدت [معیّن] را به پایان رساند و همراه خانوادهاش [از مدین به سوی مصر] حرکت کرد، [ناگهان در تاریکیِ شب ،] از سوی [کوه] طور آتشی دید ؛ به خانوادهاش گفت : «[اینجا] بایستید كه من آتشى [از دور] دیدم . شاید خبری از آن برایتان بیاورم یا شعلۀ آتشی [بیاورم] تا گرم شوید».
بِراوده یولوقغان دوست فِراقنده باریب راز آیدیشان سِینا داغنده
*
وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِيٓ أَنظُرۡ إِلَيۡكَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِي وَلَٰكِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِيۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٤٣ (اعراف)
و هنگامی که موسی به وعدهگاهِ ما آمد و پروردگارش [بیواسطه] با او سخن گفت . [موسی] عرض کرد : «پروردگارا ، خود را به من نشان بده تا به تو بنگرم». [الله] فرمود : «[در دنیا] هرگز مرا نخواهی دید ؛ ولی به این کوه بنگر ؛ اگر در جای خود برقرار باقی ماند ، تو [نیز] مرا خواهی دید». پس چون پروردگارش بر [آن] کوه تجلی کرد ، آن را متلاشی [و پراکنده] ساخت و موسی مدهوش افتاد و چون به هوش آمد ، عرض کرد : «[بار الها ،] تو پاک و منزّهی . به درگاهت توبه كردم و بیتردید ، من [میان قومِ خود] نخستین مؤمن هستم».
عاشق لر فاش اولِب عشقه مِنَنده طوره نظر دوشِب داغ لر یانَنده
خداوند با گفتار ازلی خویش ، با موسی(علیهالسلام) سخن گفت و بدین وسیله موسی(علیهالسلام) به مقامی رسید ، كه به واسطه آن بر انسانها امتیاز یافت . در این هنگام در اثر فرط شوق ، از خدای خود درخواست كرد كه خود را بر او متجلی و آشكار سازد تا او را ببیند .
خداوند به او فرمود : هرگز مرا نخواهی دید ، و برای اینكه به وی بفهماند ، موسی(علیه السلام) خواسته بزرگی را طلبیده كه كوهها تحمل آن را ندارند به او فرمود : تو (موسی) تحمل این تجلی را نداری ، ولی من به كوه كه سختتر از توست تجلی خواهم نمود ، اگر كوه در جای خود قرار گرفت و دیدن و هیبت مرا تحمل كرد ، تو هم میتوانی مرا ببینی و اگر تحمل نكرد ، تو هم به طریق اولی نخواهی دید . و آن گاه كه پروردگارش بر كوه تجلی نمود ، آن را متلاشی كرده و با زمین یكسان ساخت .
موسی(علیهالسلام) از شدت بیم و ترس از صحنهای كه دیده بود از هوش رفت . وقتی كه به هوش آمد عرض كرد : پروردگارا ! تو منزه هستی ، من به سوی تو باز میگردم و توبه میكنم ، من نخستین كسی هستم كه در زمان خودم به بزرگی و عظمت تو ایمان میآورم .
در قرآن مجید و طی آیات متعدّدی سخن از تکلّم خداوند با حضرت موسی(ع) شده است.
قرآن در آیه 164 سوره نساء از تکلّم خداوند با حضرت موسی(علیه السلام) سخن گفته و می فرماید : (و خداوند با موسى سخن گفت)؛ «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْليمَا».
در آیات 143 و 144 سوره اعراف نیز به موضوع تکلم خداوند با آن حضرت اشاره کرده و می فرماید : «وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّه»؛ (و هنگامی كه موسی به ميعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت)
و فرمود : (اى موسى ! من تو را با رسالت هاى خويش و با سخن گفتنم [با تو] بر مردم برترى دادم و برگزيدم ) ؛ « يا مُوسى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي».
علاوه بر آیات فوق ، خداوند متعال در آیه 253 سوره بقره در بیان برتری پیامبران الهی بر یکدیگر می فرماید : (بعضى از آن رسولان را بر بعضى ديگر برترى داديم ؛ برخى از آنها خداوند با ایشان سخن مى گفت) ؛ «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ».
حقینگ اؤزی بیلن سؤزلهشن موسیٰ اول وقتدا یوق ایدی اۏنۇنگ دک رسا
*
باردی طورینگ داغینا، حق بیرله بولدی اول کلیم
اوتدی آنلار، قالدی دنیا ، گچدی ایام القدیم
*
محمد دن اوّل اؤتن الله نینگ سرّینا یتن
طور داغیندا مسکن توتان اول موسی کلیم الله دیر
*
چولده گزدی دایما راز آیدیشیپ خالق بیله
………………………………………..
خداوند در سوره زخرف ( آیات 51 تا 54 )درباره تبلیغ سوء فرعون بر ضد حضرت موسی (ع) ، می فرماید : فقر و تهیدستی حضرت موسی (ع) حربه تبلیغاتی فرعون بر علیه آن حضرت بود . موسی که در کمال ساده زیستی و تنگدستی زندگی می کرد ، وقتی در دفاع از مظلوم ، یک قبطی مهاجم ، به طور غیر عمد به دست او کشته شد ، از مصر فرار کرد . موسی تا پیش از رسیدن به مدین ، در بیابان ها علف های بیابان می خورد ؛ به طوری که سبزی گیاه از رگ های بدن او آشکار شده بود . وقتی به مدین رسید ، برای دختران حضرت شعیب از چاه آب کشید . قرآن می فرماید : ثُمَّ تَوَلَّی إِلَی الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ؛ به سایه پناه برد و عرض کرد : پروردگارا ، من محتاج خیری هستم که به بندگان خود نازل می کنی . حضرت موسی دو قرص نان خشک می خواست که با آن رفع گرسنگی کند . موسی با برادرش هارون که وزیر او بود ، هنگامی که نزد فرعون رفتند ، دو لباس چوپانی که از پشم و مو ، پوشیده بودند و هر کدام یک چوب چوپانی در دست داشتند.
خدانینگ بنده سی حضرتی موسی اۏت اییدی، سوو ایچدی، قولوندا عصا
*
یاتسا یر بولدی دۆشک ، اؤرتونجه سی پارچه کیلیم
پيروزى موسی علیهالسلام در رويارويى با جادوگران فرعونی : فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ؛ (اعراف ، ۱۱۹تا ۱۲۲)
در آنجا مغلوب شدند و خوار و كوچك گشتند. و ساحران (همگى) به سجده افتادند. و گفتند ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. پروردگار موسى و هارون.
بشارت خدا ، به پيروزى موسى و هارون علیهما السلام بر دشمنانشان :
وَأَخِي هَارُونُ … • قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ؛ (قصص ،۳۴و۳۵)
و برادرم هارون زبانش از من فصيحتر است ، او را همراه من بفرست تا ياور من باشد و مرا تصديق كند مىترسم مرا تكذيب كنند . فرمود : « بازوان تو را بوسيله برادرت محكم مىكنيم و براى شما سلطه و برترى قرار مىدهيم و به بركت آيات ما بر شما دست نمىيابند ، شما و پيروانتان پيروزيد.» لطف اَدِب بَردِنگ که اول مُوسی غه فتح و نُصرتی دِینه دَعوت اَیلاگچ فِرعَونِنگ آرتِب شِرکتی
…………………………………………….
وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِيهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَيۡهِ فَأَلۡقِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحۡزَنِيٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيۡكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ٧
و به مادر موسی الهام کردیم که : « او را شیر بده و هنگامی که [از آسیب فرعونیان] بر او ترسیدى ، او را [در جعبهای بگذار و] به رود [نیل] بینداز و نترس و اندوهگین نشو [زیرا] قطعاً او را به تو بازمیگردانیم و از پیامبران قرار میدهیم» . (قصص ، ۵)
ساقلادی موسی کلیمنی بحرنینگ گردابیدان
تابوتینی قیلدی دابّه ، فرعون ، هامان ایلهدی
مادر موسی (علیهالسّلام) نوزاد خود را در میان آن صندوق نهاد ، صبحگاهان هنگامی که خلوت بود ، کنار رود نیل آمد و آن صندوق را به رود نیل انداخت ، امواج نیل آن صندوق را با خود برد ، این لحظه برای مادر موسی ، لحظه بسیار حسّاس و پرهیجانی بود ، اگر لطف الهی نبود ، مادر فریاد میکشید و از فراق نوردیدهاش ، جیغ میزد و در نتیجه جاسوسان متوجّه میشدند ، ولی خطاب «وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی ؛ نترس و محزون نباش ، ما موسی را به تو برمیگردانیم»؛
قلب مادر را آرام کرد ، چه بهتر که در اینجا رشته سخن را به پروین اعتصامی بدهیم که میگوید:
خـود ز ساحل کـرد بـا حسرت نـگاه ••• گـفت کـای فـرزند خـرد بـیگناه گـر فـرامـوشت کـند لـطف خـدای ••• چون رهی زیـن کـشتی بـیناخدای؟ وحی آمد کـاین چه فکر بـاطل است ••• رهـرو مـا ایـنک انـدر مـنزل است مـا گـرفتیـم آنـچـه را انـداختـی ••• دست حـق را دیـدی و نـشنـاختی سطح آب از گاهوارش خوشتر است ••• دایهاش سیلاب و موجش مادر است رودهـا از خـود نـه طغیـان میکنند ••• آنـچه مـیگـوییم مـا آن مـیکـنند بـِه که بـرگردی بـه مـا بسپاریـش ••• کـی تـو از مـا دوستتر مـیداریـش
………………………………………………….
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَىٰهُ ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدۡ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبٗا ٦٢
هنگامی که [به راه افتادند و از آنجا] گذشتند ، [موسی] به [خدمتکار] جوان خود گفت : «غذایمان را بیاور که از این سفر بسیار خسته شدهایم».
مخدومقلی:
ـ چای بیله نان اۆستۆنده قایسی پیغامبر دوردی؟
معروفی:
ـ چای بیله نان اۆستۆنده موسی پیغمبر دوردی
مفسر محترم تفسیر عابدی غداء را به : « ارتیرلیک غذا » ترجمه نموده اند . (جلد ۲ ، صفحه۶۵۴)
غَداء به غذایى گفته مى شود که در آغاز روز یا وسط روز مى خورند (صبحانه یا نهار) ولى از تعبیراتى که در کتب لغت آمده است چنین استفاده مى شود که در زمانهاى گذشته غداء را تنها به غذایى مى گفتند که در آغاز روز مى خوردند ( چرا که از غدوه گرفته شده که به معنى آغاز روز است) در حالى که در عربى امروز غداء و تغدى به معنى نهار و نهار خوردن است. (تفسیر نمونه، ج 12، ص: 483)
………………………………….
تورات در آیات قرآن کتابی است که پس از حضرت ابراهیم(ع) و حضرت یعقوب(ع) نازل شده است .
با توجه به آیات قرآن حضرت عیسی(ع( نیز این کتاب را تایید نموده است. (۶ صف)
قرآن بر بیان احکام الهی در تورات تاکید میکند و به کسانی که از این کتاب تبعیت کردهاند وعده بهشت داده شده است. (۱۱۹مائده)
در مقابل نیز کسانی که این کتاب را در دست دارند و به آن عمل نمیکنند را مانند چهارپایی بیان نموده که کتاب را حمل میکند. (۵ جمعه)
قرآن به وعده بعثت پیامبر امی پس از حضرت موسی(ع)، در کتاب تورات اشاره میکند . (۱۵۷ اعراف)
حقدان نزول اولدی موسیٰغا تورات داود زبور اوقیپ، قیلدی مناجات
انجیل وصفین عیسی ایلهدی اثبات محمد شانیندا فرقان یاراتدی
منابع :
۱ـ قرآن مجید
۲ـ قصص الانبیاء ربغوزی
۳ـ نرمافزار دیوان مخدومقلی فراغی ، با همکاری استادان عطا گزلی، تاقی زاده ، گری .
۴ـ دیوان کامل مختومقلی فراغی به اهتمام استاد مراد دوردی قاضی .
۵ ـ سایت جامع التفاسیر و الترجمات .
۶ ـ با اختصار از مقالات سایت های مختلف
۷ـ تفسیر عابدی
۸ـ تفسیر نمونه
۹ـ نقش دل ، مجموعه مقالات همایش فراغی
۱۰ـ دیوان پروین اعتصامی
۱۱ـ فرهنگ مبین
۱۲ـ دیوان مخدومقلی فراغی نیک نهاد
سلسله مقالات فرهنگ قرآنی و اسلامی فراغی (3)
(با همکاری بنیاد فرهنگی نظریه همگرایی تمدن ها)
تحقیق : حافظ اراز محمد آخوند یمرلی
رزق و روزی همه موجودات مقدر و معین شده است.
خداوند در آیه 6 سوره هود : (وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَيَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَاۚ كُلّٞ فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ ٦) رزق و روزی همه جنبندگان و هر موجودی که نیاز به غذا و خوراک دارد را تضمین کرده و آن را امری حتمی و قطعی بر می شمارد . و این معنا را در اندیشه آدمی تقویت می کند که منشأ روزی رسانی خداوند است و آدمی نمی بایست این اندازه حرص داشته باشد. برخی ها با این تفکر که خداوند وی را نمی بیند و در میان این همه موجودات گم است گمان های ناروا در علم و قدرت خداوند می برند؛ از این رو می فرماید که خداوند به منزل و ماوای همیشگی و موقت همه جنبندگان آگاهی و علم دارد و غذای آنان را در همانجا روزانه تامین می کند.
در آیه 60 عنکبوت : (وَكَأَيِّن مِّن دَآبَّةٖ لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا ٱللَّهُ يَرۡزُقُهَا وَإِيَّاكُمۡۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٦٠
) با کنایه این مطلب را گوشزد می کند که انسان نباید آن اندازه حرص غذا و روزی داشته باشد؛ زیرا دیده نشده که جنبنده ای از جنبندگان زمین روزی خویش را با خود حمل کند و ترس از گرسنگی و مرگ از بی غذایی داشته باشد ؛ بنابراین ، این اندازه حرص ورزیدن و دویدن برای روزی امری بیهوده است ؛ زیرا خداوند خوراک همه بندگان و جنبندگان روزی زمین را تضمین کرده است. بسیاری از جانداران، ناتوان از حمل روزی خویش و ذخیره سازی مواد غذایی هستند و روزانه روزی خویش را می خورند ولی با آنکه انسان از توان حمل غذا و انبار و ذخیره سازی آن برخوردار است باز هم حرص و ترس دارد و رفتاری دور از شأن و مقام انسانیت انجام می دهد و افکار نادرست در سر می پروراند.
به هر حال خدای متعال رزق و روزی همه انسان ها را تضمین کرده است و در آیات 151 سوره انعام و نیز 31 سوره اسراء و همچنین 132 سوره طه و 60 سوره عنکبوت این ضمانت را بارها تاکید کرده است . اگر رزق و روزی هرکسی مقدر و معین و تضمین شده و کسی که این امر را باور دارد دیگر حرص زدن و حتی ترک عبادت و بندگی کردن چه معنا و مفهومی دارد؟
حضرت مخدومقلی فراغی (رحمة الله علیه) این آیات نورانی قرآن مجید را مد نظر داشته و گوید :
یَریوزِنده هَر نه بار هر نارسه که جُنبنده نِنگ رِزقِنِی تقسیم اَدِب طیّار اَدَن رَبِّم جَلیل
هر چیزی که در روی زمین است حتی جنبندگان [کوچک و ناچیز] ، روزی آن توسط خداوند جلیل آماده و تقسیم شده است .
منابع :
۱- قرآن مجید
۲- دیوان حضرت مخدومقلی فراغی استاد عبدالجبار آخوند نیک نهاد
۳- نرمافزار دیوان مخدومقلی فراغی، با همکاری استادان عطاگزلی، تاقیزاده ، گری .
۴- مقاله ضمانت روزی از دیدگاه قرآن : پایگاه اطلاع رسانی حوزه .
۵- سایت جامع التفاسیر و الترجمات .
سلسله مقالات فرهنگ قرآنی و اسلامی فراغی (2)
(با همکاری بنیاد فرهنگی نظریه همگرایی تمدن ها)
تحقیق : حافظ اراز محمد آخوند یمرلی
نور خورشید نور اصلی بوده ، و نور ماه بازتابی از آن می باشد . در آیات متعددی از قرآن کریم چنین آمده است که ماه نوری در آسمان و خورشید ضیاء و سراجی برای آن است .
خداوند متعال در قرآن کریم از خورشید و ماه به عنوان دو آیه و نشانه الهی یاد مینماید که اندیشمندان باید در آن دو مطالعه و تفکر کنند . در آیات قرآن ، براى خورشيد كلماتى همچون «سِراج» و «ضِياء» و در مورد ماه ، كلمات «نُور» و «مُنِير» به كار رفته است . از این رو برخی از صاحبنظران در زمینه اعجاز علمی قرآن بر آنند که در قرآن کریم به این نکته اشاره شده است که خورشید جسمی نورانی و ماه جسمی تاریک است که نور آن ناشی از بازتاب نور خورشید است در این باره بیش از همه به آیه 5 سوره یونس و آیه 16 سوره نوح استناد شده است که خداوند میفرماید :
هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلشَّمۡسَ ضِيَآءٗ وَٱلۡقَمَرَ نُورٗا … (5یونس)
اوست كسى كه خورشيد را روشنايى بخشيد و ماه را تابان كرد .
وَجَعَلَ ٱلۡقَمَرَ فِيهِنَّ نُورٗا وَجَعَلَ ٱلشَّمۡسَ سِرَاجٗا ١٦ (16نوح)
و ماه را در ميان آنها روشنايىبخش گردانيد و خورشيد را [چون] چراغى قرار داد .
همانطور که ملاحظه میشود ، خداوند متعال در این آیات ماه را به عنوان نوری در آسمان و خورشید را ضیاء و سراج معرفی مینماید .
برخی از مفسران از تقابل کاربرد سراج برای خورشید و نور برای ماه چنین نتیجه گرفتهاند که نور ماه ، بر خلاف خورشید اکتسابی است . به عبارت دیگر این دسته برآنند که سراج بودن شمس به این نکته اشاره دارد که نور ماه اکتسابی است و از خورشید گرفته شده است . نور بودن قمر بدین معناست که ماه روشن کننده زمین به وسیله نور کسب شده از خورشید است و ذاتاً نورانی نیست تا به عنوان سراج شناخته شود . بنابراین میتوان گفت که ویژگی اصلی مشترک بین خورشید و سراج همان نورانیت ذاتی است که ماه فاقد آن است . بعد از خورشید ماه درخشانترین جسم در آسمان است . البته نوری که مشاهده میکنیم تنها بازتاب نور خورشید است . سطح ماه کاملاً تاریک است و تنها در صد کمی از نور خورشید را بازتاب میکند. اما همین مقدار نور، برای روشن کردن آسمان شب کافی است . (با اختصار از پژوهشکده اعجاز قرآن دانشگاه شهید بهشتی )
*
حضرت مخدومقلی فراغی (رحمة الله علیه) گوید :
اَمر اَدِب بِر بیضه نی نوّار اَدَن رَبِّم جَلیل
خداوند جلیل که با امرش بیضه ای (کنایه از آفتاب) را بسیار پر نور گرداند .
منابع :
۱- قرآن مجید
۲- با اختصار از مقاله پژوهشکده اعجاز قرآن دانشگاه شهید بهشتی
۳- نرمافزار دیوان مخدومقلی فراغی، با همکاری استادان عطاگزلی، تاقیزاده ، گری .
۴- دیوان کامل مختومقلی فراغی به اهتمام استاد مراد دوردی قاضی .
۵- سایت جامع التفاسیر و الترجمات .
سلسله مقالات فرهنگ قرآنی و اسلامی فراغی (1)
تحقیق : حافظ اراز محمد آخوند یمرلی
(با همکاری بنیاد فرهنگی نظریه همگرایی تمدن ها)
قرآن بارها و بارها همواری و وسعت بسیار زیاد زمین را به عنوان نشانه ای محسوس و قابل درک به انسان ها یادآور شده از جمله :
وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ ٤٨ : و زمین را [برای زندگی] گستردیم و چه نیک گسترانندهای هستیم! (۴۸ذاریات)
وَإِلَى ٱلۡأَرۡضِ كَيۡفَ سُطِحَتۡ ٢٠ : و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟ (۲۰غاشیه)
بررسی : سطحت به معنی گستردگی همراه با همواری است.
اگر خداوند زمین را نمی گستراند و فقط از سلسله کوه ها پوشیده مى شد صلاحیت کشت و زرع و سکونت را نداشت و جانداران کمال حیات خود را نمى یافتند. سطح زمین به طور کامل برجسته و ناهموار خلق نشد که اگر این گونه آفریده می شد انسان در این زمین نمی توانست به خوبی زندگی نماید ، و اسباب راحتی خود را فراهم آورد.
توجه : قرآن علاوه بر همواری های زمین به ناهمواری ها و پستی و بلندی های آن نیز اشاره کرده است :
: وَمِنَ ٱلۡجِبَالِ جُدَدُۢ بِيضٞ وَحُمۡرٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٞ ٢٧
و از کوهها [نیز رگهها و] راههایی سفید و قرمز و كاملاً سیاه [آفریدیم] که رنگهایش گوناگون است؟ (27فاطر)
وَٱللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ بِسَاطٗا ١٩ : و خداوند زمین را براى شما فرش گسترده اى قرار داد .(۱۹نوح) بررسی : این تشبیه است . اگر در مناطق جلگه ای ( که ناهمواری وجود ندارد ) بنگریم ، زمین به واقع شبیه به فرشی گسترده است.
وَيَوۡمَ نُسَيِّرُ ٱلۡجِبَالَ وَتَرَى ٱلۡأَرۡضَ بَارِزَةٗ وَحَشَرۡنَٰهُمۡ فَلَمۡ نُغَادِرۡ مِنۡهُمۡ أَحَدٗا ٤٧
: و روزى را به خاطر بیاور که کوه ها را به حرکت درآوریم و زمین را آشکار و مسطح مى بینى و همه آنان [انسانها] را برمى انگیزیم ، و احدى از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد . (۴۷کهف) بررسی : منظور از « بارزة » مسطح ـ بدون پستی و بلندی ـ است .
حضرت مخدومقلی فراغی (رحمة الله علیه) :
هیبت ایله فرش اؤیون هموار ادن ربّیم جلیل
خداوند جلیل ، که با هیبتش سرای فرش [زمین] را هموار و صاف خلق کرده است .
منابع :
۱- قرآن مجید
۲-سایت پرسمان دانشگاهیان
۳- نرمافزار دیوان مخدومقلی فراغی، با همکاری استادان عطاگزلی، تاقیزاده ، گری .
۴- دیوان کامل مختومقلی فراغی به اهتمام استاد مراد دوردی قاضی .
۵- سایت جامع التفاسیر و الترجمات .
1- ایجاد انقلاب علمی در جهان اسلام با بینش منظم عقلانیت ریاضی
2- نهادینه کردن تئوری توسعه علمی در فرهنگ علمی کشورهای اسلامی (سوال، فرضیه، نظریه، تئوری،اصل و قانون)
3- پایین آوردن سن دانشمندان کشورهای اسلامی به 25 الی 30 سال
4- ایجاد تفاهم و دوستی در جهان بین الملل از راه علم
منشور بنیاد همگرایی تمدنها
مولف: صمد بدراق نژاد
تماس با ما:
آدرس: ایران ، استان گلستان ، شهرستان علی آباد کتول؛ خیابان بی بی شیروان؛ ترکمن صحرا؛ روستای بدراق نوری خان؛ خیابان جلال الدین محمد بلخی(مولوی)؛ خیابان عرفان ، عرفان اول؛ کدپستی ۴۹۴۸۱-۱۷۳۳۳
شماره تماس: ۰۹۹۰۶۵۲۵۰۴۵ – 09119477464